گل دخمل بیست ماهه ی من
از کجا شروع کنم به نوشتن شیرین کاریات؟! ناز و اداهایی که گاهی وقتی خستم پر از شور و نشاطم میکنه و حتی اگه ناراحت باشم لبخند و رو لبام میشونه. بذار ببینم خب... اول از این بگم که ماشالا نمیدونم این رقصای خوشکل رو از کجا یاد گرفتی ! بزنم به تخته استعداد چشمگیری تو این زمینه داری و هر کجا که باشی کافیه که فقط یه موزیک بشنوی فرصت و از دست نمیدی. همیشه گوشی مامان زیبا رو میاری و میگی "باخ" و آهنگ باری باخ منصور و باید با آخرین ولوم برات پخش کنیم. گوشی رو میگیری توی دستای ناز و کوچولوت و میچرخی دور خودت و اون موهای خوشکلت و تکون میدی. اوجش چند روز پیش بود که یه هویی یه جورایی هیپ هاپ رقصیدی جلوی مهمونا و صدای خنده همه بالا رفت حتی فیلمش هم موجوده.
وای وروجک اخه من از دستت چکار کنم انقدر توی کارام سرک میکشی حتی الانم این آپ وبلاگو بعد از یه مدت و با غرغرهای دوستای عزیزم نمیذاری بنویسم. یه خودکار گرفتی تو دستت و تو هم داری روی کاغذ برای خودت نقش و نگار میکشی.
از وقتی که کنار گل های باغچه ی خونه ی آقا جون برات شعرِ ( گل گل گل ، گل از همه رنگ ) رو خوندیم خودت ماشالا ریکورد کردی و تمام وقتی که اونجاییم سعی میکنی بری کنار باغچه و شعرو بخونی و خلاصه هر جور شده سور و ساط به پا کنی.
برا خودتم که یه فرهنگ لغت داری در حد فرهنگ دهخدا.پرتقال به قاقا ترجمه شده و عصرا همش شیشه ی آبمیوه خوریتو میگیری دستت و دنبالمون میای و ازمون میخوای که قاقای تازه برات آب بگیریم و بزنی تو رگ بعدشم با ناز میگی مِسی بعد خودت میری روی یه متکا میخوابی و آب قاقاتو میل می فرمایی. توی این فرهنگ لغتت خاله به ( خایی ) ترجمه شده و عمه و عمو رو هم کلا ( عمی ) صدا میکنی.
یه استراتژی داری که فوق العاده است. گاهی که از دستت عصبانی میشم و بهت یکم اخم میکنم و یا نمیخوام یه کار و برات انجام بدم پشت سر هم مظلومانه میگی ماما یا مامایی ! و اینجوری میشه که دلم تاب نمیاره و زود بهت جواب میدم جان ماما، عمر مامایی . اونوقت یه خنده پیروزمندانه میکنی و خیالت راحت میشه که دیگه کارت راه افتاد.
پ.ن : ناز دونه ی ما بیست ماهگیت مبارک. تا دنیا دنیاست دوست دارم همیشه بگم و تکرار کنم که نفسامون به نفست بنده و همه ی دنیای ما هستی
♥♥♥ عکس های گل دخملی رو توی ادامه مطلب گذاشتم ♥♥♥
با این علاقه ای که به قول خودت به تو توپ داری یه مدت دیگه یه اتاق پر از توپ جمع میکنی. امکان نداره بریم بیرون و یه جا توپ ببینی و به راحتی از کنارش بگذری.
اینجا خونه های سازمانی پایگاه چهارم شکاریه. ( خونه خاله ی مامی )