بدون عنوان
وروجکم:
الهی من دورت بگردم که مراحل رشد و زیر سوال بردی!راه رفتن و دندون درآوردن و حرف زدنت و.... همه و همه با هم دارن رخ میدن.
راه رفتن و دندون درآوردنت با هم ،بهونه ای شدن برای غر زدنت!آخه هم درد دندون داری هم اینکه بعد از چند متری که راه رفتی میوفتی و از افتادنت ناراحت میشی و غر میزنی.منم تنها کاری که میتونم انجام بدم اینه که از صبح تا عصر که با همیم، تمام تلاشمو کنم که در برابر غر زدنات صبور باشم .باهات بازی میکنم،شعر میخونم(تو هم نی نای نای میکنی)اما عصر که شد زود با هم میریم خونه مادرجون و وقتی رسیدیم اونجا من دیگه میرم مرخصی اعصاب!تو هم از خدا خواسته دیگه سراغی از من نمیگیری و با بقیه حسابی سرگرم میشی...
نازنینم دیشب رفتیم عروسی که اونجا حسابی شانس آوردیم... آخه تو همش دوست داشتی قدم بزنی و وقتی با عمه داشتی راه میرفتی یه خانمه حواسش نبود و عقبی اومد و با پاشنه کفشش رفت روی پات.همه خیلی ناراحت شدیم آخه کفشاش هم خیلی پاشنه بلند بود که البته تو هم با صدای قشنگت از خجالت اون خانمه در اومدی.)-%تازه یه مشکل دیگه هم پیش اومد اونم این که نمیدونم چطوری و از کجا باز سرما خوردی!خداییش این یکی خیلی برام سخت تره چون با دارو ضعیف میشی.....ولی ایشاا... که چیز مهمی نیست و زود خوب میشی.>O-]