به بهانه یازده ماهگی و روز جهانی کودک
بهانه ی زیستنم:
اول از هر چیز یازده ماهگیت مبارک.
چشم رو هم گذاشتم شد یازده ماه!!!حضور پر شور تو کنارمون انقدر لحظه هامونو پر میکنه که گذشت تاریخ و زمان رو فراموش میکنیم و هر لحظه فقط به یاد تو ایم.
گلگم،این روزا حتی اگه کنارتم نباشیم خودت یه چند قدمی بر میداری و به طرفمون میای و همه رو ذوق زده میکنی.آی آی آی این یکی شیرین کاریت دیگه کلافه ام میکنه،میری سر پا وایمیسی درای کمدای تو اتاق و کابینت آشپزخونه رو باز میکنی و هر چی جلوی دستت میاد رو میکشی بیرون و پرت میکنی رو زمین. اگه بخوام جزیی تر بگم دونه دونه بیرون کشیدن برگ های دستمال کاغذی از توی جعبه شده کار روزانه ات
فدات شم مامی! از روز پنج شنبه سرما خوردی و حالت خیلی بد بود اما خدا رو شکر الان بهتری.وقتی دور از جونت مریض میشی اون چشمای معصومت که دورشون از شدت بی حالی قرمز میشه همه رو تحت تاثیر قرار میده و اشک تو چشم هر کس که تو رو تو اون حال ببینه جمع میشه...
امروزم یه روزیه که به تو اختصاص پیدا میکنه: "روز جهانی کودک"
دورت بگردم کودک من. امروز هر جا نگاه میکردم از تلویزیون گرفته تا روزنامه و اینترنت همش حرف حقوق کودکان بود.همش میگفتن به کودکتون یاد بدید بتونه حق خودشو بگیره و هیچ جا از حقوقش کوتاه نیاد.. این دقیقا همون چیزیه که من خودم از قبلا دوست داشتم درونت پرورش بدم چون یکی از رکن های موفقیته که از همین دوران کودکی درونت شکل میگیره.امیدوارم موفق بشم و بشی.
پ.ن:شمارش معکوس برای تولدت شروع شده و من ذهنم هنگیده که چه جور اولین تولدت رو به یاد موندگار ترین تولدت کنم؟!